Don't give in without a fight

تا روزی که "جهان" و "جهاد" هم وزن باشند

جهان جای شادی و لبخند ما نخواهد بود


پ . ن : دوستان خوبم کلیه ی نوشته های این وبلاگ ، نگاشته ی خود ما هستند. در غیر این صورت نام نویسنده و منبع حتمآ ذکر خواهد شد . کپی کردن مطالب این وبلاگ "با" و "بی" ذکر منبع هیچ مشکلی ندارد.


داستان من

حیرت اور نیست؟

سالها

با همین نگاه و لبخند

رویای سالهای پیلگی این مردمان صبور را نظاره کنی

و بعد

دوباره راهت را بگیری

بروی سمت چهار راه ولیعصر

و

دوباره بوی بهار و

جفت گیری گنجشک ها


پ . ن : این وبلاگ دو نویسنده دارد . ما محسنیم . از شما دوستان تشکر میکنیم بابت حضورتان در این وبلاگ جدید...

غایت

هر چقدر بهتر شعر بگویی

زود تر

به تخت خواب نمیرسی


باد می آمد ، بلند بود موهایت



دیگر درست نمیفهمم

باد

از کدام سمت می آید

میرود کدام سو


از وقتی که رفته ای


با آن


موهایت...


شعری برای عنوان

شراب که تمام شد

شعر را شروع کن

فقط حواست باشد

هیچ شمعی روشن نماند

خانه پر از پروانه خواهد شد


قسمتی از یک شعر بلند

ماه برای هیچ شاعری

اتفاق ساده نیست

بر قوص هر شب تاریک که بنگری

همیشه کسی هست تا به دنیا بگوید

شاعران هنوز بعد از این همه سال

اینهمه بند

اینهمه رنج ...



یادگاری از روزهای گذشته



من


یک نقطه دارد


تو


دوتا


و


ما


نقطه ندارد


"..." نماد ادامه نیست


فقط برای حفظ حرمت اعداد است که من سالهاست

مینویسمش:


من

تو

ما...



انتهای خیابان چندم

اسم خیابان را گذاشته بود :

خیابان شهید ایت الله پانزده متری اول



این یک پست خیلی جدی است

منی که تو درس عاشقی شاگرد اول هستم

خانوم معلم پس چرا اخر کلاس نشستم؟



سنگریزه

چشم هایت را بر زمین ندوز

این دانه

جوانه نخواهد زد

نهال نخواهد شد

درخت نخواهد شد

میوه نخواهد داد


چشم هایت را بر زمین ندوز

سنگریزه  سبز   نمیشود



عنوان؟

مرد از روی زمین بلند شد


پر زد


و رفت



عنوان ندارد..نیازی هم ندارد

ما هر پنجشنبه شب

به یاد تمامی رفتگان زمین



سیگار

میکشیم



و این چنین است راه ما


چنان انتخاب واحد کرد

که دیگران مدام به اشتباه می افتادند

که انتخاب واحد او را کرده است !!!




فلسفه بافی های کودک درون


کودک کتاب فلسفه ی پدر را برداشت

و دور چند کلمه خط کشید

پدر کلمه ها را خواند

و

 اولین شعر تاریخ متولد شد




بهار

عزیزم

بیرون پنجره یاکریما دارن کن همدیگه میزارن

من ولی تنهایی پشت پنجره نشستم ، بهمن کوچیک دود میکنم